ناهماهنگی شناختی در روانشناسی | راه های کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی در روانشناسی زمانی اتفاق میافتد که فرد دارای باورها، ایدهها یا ارزشهای متناقضی باشد و معمولاً زمانی که در عملی که مخالف یک یا چند مورد از آنهاست شرکت میکند، به عنوان استرس روانی تجربه میشود. بر اساس این نظریه زمانی که دو عمل یا ایده از نظر روانی با یکدیگر سازگار نباشند افراد تمام تلاش خود را برای تغییر آنها انجام میدهند تا زمانی که سازگار شوند. این ناراحتی به دلیل تضاد باور فرد با اطلاعات جدید درک شده ایجاد می شود جایی که آنها سعی می کنند راهی برای حل تناقض بیابند تا ناراحتی خود را کاهش دهند. برای کسب آگاهی بیشتر در این زمینه با مشاوره تلفنی فردی تماس بگیرید.
تاریخچه ناهماهنگی شناختی در روانشناسی
لئون فستینگر در تئوری ناهماهنگی شناختی پیشنهاد کرد که انسانها برای سازگاری روانشناختی درونی برای عملکرد ذهنی در دنیای واقعی تلاش میکنند. فردی که ناسازگاری درونی را تجربه می کند، از نظر روانی ناراحت می شود و انگیزه کاهش ناهماهنگی شناختی را دارد. آنها تمایل به ایجاد تغییراتی برای توجیه رفتار استرس زا دارند یا با افزودن بخش های جدید به شناخت که باعث ناهماهنگی روانی (عقلانی سازی) می شود یا با اجتناب از شرایط و اطلاعات متناقض که احتمالاً بزرگی ناهماهنگی شناختی را افزایش می دهد (سوگیری تأیید). برای آشنایی با سونگری شناختی کلیک کنید. تحقیقات بعدی نشان داد که تنها شناختهای متضاد که تصور مثبت افراد از خود را تهدید میکنند باعث ناهماهنگی میشوند. تحقیقات اضافی نشان داد که ناهماهنگی نه تنها از نظر روانشناختی ناراحت کننده است بلکه می تواند باعث برانگیختگی فیزیولوژیکی شود و مناطقی از مغز که در احساسات و عملکرد شناختی مهم هستند را فعال کند.
میزان ناهماهنگی شناختی در روانشناسی
اصطلاح بزرگی ناهماهنگی به میزان ناراحتی ایجاد شده برای فرد اشاره دارد. این می تواند ناشی از رابطه بین دو باور درونی متفاوت یا عملی باشد که با باورهای فرد ناسازگار است. دو عامل درجه ناهماهنگی روانی ناشی از دو شناخت متضاد یا دو عمل متضاد را تعیین می کند:
اهمیت شناخت ها
هر چه ارزش شخصی عناصر بیشتر باشد میزان ناهماهنگی در رابطه بیشتر می شود. وقتی ارزش اهمیت دو مورد ناهماهنگ زیاد باشد، تشخیص اینکه کدام عمل یا فکر صحیح است دشوار است. هر دوی آنها، حداقل به لحاظ ذهنی جایگاهی از حقیقت در ذهن شخص داشته اند. بنابراینوقتی ایدهآلها یا اقدامات اکنون با هم برخورد میکنند، برای فرد دشوار است که تصمیم بگیرد کدام یک اولویت دارد.
نسبت شناخت ها
نسبت عناصر ناهمخوان به همخوان. سطحی از ناراحتی در درون هر فرد وجود دارد که برای زندگی قابل قبول است. هنگامی که یک فرد در آن سطح راحتی باشد، عوامل ناهماهنگ در عملکرد دخالت نمی کنند. با این حال زمانی که عوامل ناهنجار فراوان باشند و به اندازه کافی با یکدیگر همخوانی نداشته باشند، فرد فرآیندی را طی می کند تا نسبت را تنظیم کرده و به سطح قابل قبولی برگرداند. هنگامی که یک سوژه انتخاب می کند یکی از عوامل ناسازگار را حفظ کند، به سرعت دیگری را فراموش می کند تا آرامش خاطر را بازگرداند. به دلیل تغییر کمیت و کیفیت دانش و خردی که به دست میآورد، همیشه درجاتی از ناهماهنگی در افراد هنگام تصمیمگیری وجود دارد. اندازه خود یک اندازه گیری ذهنی است زیرا گزارش ها به تنهایی ارسال می شوند و هنوز هیچ راهی عینی برای اندازه گیری واضح سطح ناراحتی وجود ندارد
انواع ناهماهنگی شناختی در روانشناسی
پنج نوع اصلی ناهماهنگی شناختی وجود دارد: ناهماهنگی پس از تصمیم گیری، ناهماهنگی ناشی از خواستن چیزی که نمی توانیم داشته باشیم ناهماهنگی به دلیل ناهماهنگی بین نگرش و رفتار، ناهماهنگی به دلیل توجیه ناکافی، و ناهماهنگی به دلیل ناسازگاری بین تعهد و اطلاعات. افرادی که روی یک چشمانداز معین سرمایهگذاری میکنند - وقتی با شواهد مخالف روبرو میشوند- تلاش زیادی برای توجیه حفظ دیدگاه مورد چالش انجام میدهند.
1-ناهماهنگی پس از تصمیم گیری
ناهماهنگی پس از تصمیم گیری پس از اتخاذ تصمیمی رخ می دهد که غیرقابل فسخ است، یا تغییر آن بسیار دشوار است. این نوع ناهماهنگی شناختی در فردی رخ می دهد که با یک تصمیم دشوار روبرو می شود، زمانی که همیشه جنبه هایی از شی رد شده وجود داشته باشد که برای انتخاب کننده جذاب باشد. عمل تصمیم گیری باعث ایجاد ناهماهنگی روانی در نتیجه انتخاب X به جای Y می شود علی رغم تفاوت اندک بین X و Y. تصمیم "من X را انتخاب کردم" با این شناخت که "جنبه هایی از Y وجود دارد که من آنها را دوست دارم" ناسازگار است. مطالعه ترجیحات ناشی از انتخاب در غیاب انتخاب: شواهدی از پارادایم دوگزینه ای کور با کودکان خردسال و میمون های کاپوچین نتایج مشابهی را در وقوع ناهماهنگی شناختی در انسان ها و حیوانات گزارش می دهد.
2-ناهماهنگی شناختی در روانشناسی | خواستن های محال
با ناهماهنگی که ناشی از خواستن چیزی است که نمی توانیم داشته باشیم، چیزهایی وجود دارد که دوست داریم داشته باشیم که به دلایلی نمی توانیم داشته باشیم. وقتی «چیزی» مورد نظر بسیار مهم است ممکن است شناختهای ناهماهنگی داشته باشیم که ما را متشنج و ناراضی کند. همچنین مطالعه مقاله نظریات ویلیام جیمز نیز پیشنهاد می شود. در مطالعه ای کودکان در اتاقی با اسباب بازی ها، از جمله یک بیل بخار بسیار مطلوب، اسباب بازی ممنوع، رها شدند. به محض خروج از اتاق، آزمایشگر به نیمی از بچه ها گفت که اگر با اسباب بازی بخار بیل بازی کنند مجازات شدیدی در انتظار آنها خواهد بود. به نیمی دیگر از بچه ها گفته شد که بازی با اسباب بازی ممنوعه فقط عواقب خفیفی دارد. همه بچه ها از بازی با اسباب بازی ممنوعه خودداری کردند. بعدا وقتی به کودکان گفته شد که میتوانند آزادانه با هر اسباببازی که میخواهند بازی کنند، بچههای گروه تنبیه خفیف کمتر با بیل بخار (اسباببازی ممنوعه) بازی میکنند. بچهها یک انتخاب داشتند: با اسباببازیای که واقعاً میخواستند بازی کنند و با تنبیه روبرو شوند، یا تمایل خود را به اسباببازی نادیده بگیرند. برای کودکانی که تهدید به تنبیه شدید شده بودند، انتخاب آسان بود - با اسباب بازی بازی نکنید. تمایل آنها به اسباب بازی زیاد بود اما خطر مجازات شدید ارزش آن را نداشت. با این حال برای کودکان تنبیهی خفیف، این تصمیم دشوارتر بود. تمایل آنها به اسباب بازی زیاد و نگرانی آنها برای مجازات خفیف آن اندک بود. در حالی که آنها تصمیم گرفتند با اسباب بازی بازی نکنند، ممکن است نیاز داشته باشند که برای خود توجیه کنند که چرا با اسباب بازی ممنوع بازی نکرده اند.
3-ناهماهنگی در نتیجه ناسازگاری نگرش و رفتار
ناهماهنگی در نتیجه ناهماهنگی نگرش ها و رفتار زمانی رخ می دهد که بین آنچه ما باور داریم و آنچه انجام می دهیم ناسازگاری وجود داشته باشد. این اختلاف باعث ناراحتی و استرس ما می شود. در پیامدهای شناختی تبعیت اجباری، محققین از دانش آموزان خواستند که یک ساعت را صرف انجام کارهای خسته کننده کنند. به عنوان مثال، چرخاندن گیره ها یک چهارم دور، در فواصل ثابت. تکالیف برای القای نگرش قوی، منفی و ذهنی در آزمودنی ها طراحی شده بودند. زمانی که آزمودنی ها تکالیف را انجام دادند آزمایشگران از برخی از آزمودنی ها خواستند تا با آزمودنی جدید دیگری در مورد وظایف صحبت کنند. این سوژه جدید که برای آزمودنیها ناشناخته است در واقع یک کنفدراسیون (یک بازیگر) و بخشی از تیم تحقیقاتی بود. سوژهها برای متقاعد کردن طرف مقابل که کارهای خستهکننده جالب و درگیرکننده هستند هدایت میشد. به افراد یک گروه بیست دلار (20 دلار) برای شرکت پرداخت شد. به گروه دوم فقط یک دلار (1 دلار) پرداخت شد. از گروه سوم، گروه کنترل، خواسته نشد که با همفکر صحبت کند. در پایان مطالعه، از آزمودنی ها خواسته شد تا به وظایف خسته کننده امتیاز دهند. آزمودنیهایی که یک دلار (1 دلار) پرداخت کردند، نسبت به آزمودنیهای گروه بیست دلاری (20 دلار) یا کنترل، به تکالیف امتیاز مثبتتری دادند. پاسخ آزمودنی های پرداخت شده شواهدی از ناهماهنگی شناختی بود. آزمودنیهای گروههای پرداخت شده به دلیل ناهماهنگی بین نگرش و رفتارشان ناهماهنگی را تجربه کردند.
4-ناهماهنگی به دلیل توجیه ناکافی
ناهماهنگی ناشی از توجیه ناکافی زمانی اتفاق میافتد که مقدار قابل توجهی از زمان، انرژی، پول یا تلاش را سرمایهگذاری کنیم، اما در ازای سرمایهگذاری کم یا چیزی دریافت نمیکنیم. ممکن است احساس کنیم که این تلاشها بیهوده بوده است یا اینکه ما را فریب دادهاند. برای این موضوع نیز مطالعه ای انجام شد. در اثر شدت شروع بر دوست داشتن یک گروه ، برای واجد شرایط بودن برای پذیرش برای گوش دادن به یک بحث دو گروه از افراد شروعی شرم آور با شدت روانشناختی متفاوت داشتند. گروه "شروع قوی" از آزمودنیها باید دوازده کلمه جنسی را که زشت تلقی میشدند با صدای بلند بخوانند. گروه آزمودنیهای «شروع ملایم» باید دوازده کلمه جنسی را که زشت تلقی نمیشدند با صدای بلند بخوانند. پس از خواندن فهرست کلمات، به شرکت کنندگان هدفون داده شد تا به بحثی درباره حیوانات و جنسی که به آنها گفته شده بود در اتاق بعدی در حال انجام است گوش دهند. در واقع، آنها به یک بحث ضبط شده در مورد رفتار جنسی حیوانات گوش می دادند که محققان آن را کسل کننده و پیش پا افتاده طراحی کردند.
5-ارزیابی نتایج مطالعه
پس از فهرست کردن در بحث، از آزمودنیها خواسته شد تا میزان جذابیت آن را ارزیابی کنند. آزمودنیهایی که شروع قوی آنها مستلزم خواندن کلمات زشت با صدای بلند بود بحث را جالبتر از افراد گروه شروع خفیف ارزیابی کردند. خواندن کلمات سخیف جنسی برای شروع بحث مستلزم سرمایه گذاری بیشتر توسط آزمودنی ها نسبت به خواندن کلمات غیر زشت است. گوش دادن به یک بحث کسل کننده ارزش خجالت خواندن کلمات زشت را نداشت و منجر به ناهماهنگی شناختی شد. افراد شروع کننده قوی خود را متقاعد کردند که بحث جالب تر از آن است که تلاش خود را برای احساس ارزشمند بودن انجام دهند. گروه شروع ملایم برای گوش دادن به بحث سرمایه گذاری نکردند، بنابراین وقتی آن را کسل کننده می دیدند احساس فریبکاری نمی کردند.
6-ناهماهنگی شناختی در روانشناسی | ناسازگاری بین تعهد و اطلاعات
ناهماهنگی شناختی در روانشناسی ناشی از ناهماهنگی بین تعهد و اطلاعات زمانی رخ میدهد که قبل از داشتن همه اطلاعات به یک باور، ارزش یا ایدهآل متعهد شویم یا اطلاعات جدید با تعهدی که به یک باور دادهایم در تضاد باشد. تضاد در باور، تنش ایجاد می کند.
راه های کاهش ناهماهنگی شناختی در روانشناسی
نظریه ناهماهنگی شناختی پیشنهاد می کند که افراد به دنبال سازگاری روانشناختی بین انتظارات خود از زندگی و واقعیت وجودی جهان هستند. برای عمل کردن بر اساس آن انتظار سازگاری وجودی، افراد به طور مداوم ناهماهنگی شناختی خود را کاهش می دهند تا شناخت های خود (ادراکات از جهان) را با اعمال خود هماهنگ کنند. ما میتوانیم ناهماهنگی شناختی را با هماهنگ کردن شناختها، نگرشها و رفتارهایمان کاهش دهیم - یعنی هماهنگ کردن آنها. ایجاد سازگاری روانی به فرد مبتلا به ناهماهنگی شناختی این امکان را می دهد که با اقداماتی که از شدت ناهماهنگی می کاهد، استرس روانی را کاهش دهد. در عمل افراد از چهار طریق از میزان ناهماهنگی شناختی خود می کاهند:
تغییر نگرش یا باوری که باعث ناهماهنگی می شود.
تغییر رفتاری که باعث ناهماهنگی می شود "من دیگر از این دونات نخواهم خورد".
رد شواهدی که باعث ناهماهنگی میشوند. آن ها را باور نکنید یا بیاعتبار کنید "این دونات غذای پر قند نیست".
منطقی سازی، برای چیزی که باعث ناهماهنگی می شود بهانه بیاورید، از آن دفاع کنید یا توجیه کنید "من هر چند وقت یک بار اجازه دارم رژیم غذایی ام را تقلب کنم."
نوردهی انتخابی
به جای تلاش برای کاهش ناهماهنگی پس از وقوع، ممکن است سعی کنیم از ناهماهنگی از طریق قرار گرفتن در معرض انتخابی جلوگیری کنیم. افراد تمایل دارند به طور انتخابی خود را در معرض برخی اطلاعات یا تجربیات بیش از دیگران قرار دهند. به طور خاص آنها از پیامهای ناهماهنگ اجتناب میکنند و پیامهای همخوان را ترجیح میدهند. از طریق قرار گرفتن در معرض انتخابی، افراد به طور فعال (و انتخابی) انتخاب میکنند که آنچه را که با وضعیت فعلی ذهن، خلق و خو یا باورهایشان مطابقت دارد، مشاهده، بشنوند یا بخوانند.
انتخاب رسانه های هماهنگ با خلق و خو
مصرف کنندگان اطلاعات سازگار با نگرش را انتخاب می کنند و از اطلاعات چالش برانگیز نگرش اجتناب می کنند. این را می توان برای رسانه ها، اخبار، موسیقی و هر کانال پیام رسانی دیگری اعمال کرد. ایده این است که انتخاب چیزی که با احساس یا اعتقاد شما در تضاد باشد باعث ناهماهنگی شناختی می شود. به عنوان مثال مطالعهای در سال 1992 در خانه سالمندان بر روی تنهاترین ساکنان انجام شد - آنهایی که خانواده نداشتند یا مکرر بازدیدکننده داشتند. به ساکنان مجموعهای از فیلمهای مستند نشان داده شد: سه فیلم «یک فرد مسن بسیار شاد و موفق» را نشان میدادند و سه فیلم «یک سالمند تنها و ناراحت». پس از تماشای مستندها، ساکنان اعلام کردند که رسانههایی را که افراد غمگین و تنها را به نمایش میگذارند بر افراد شاد ترجیح میدهند. می توان نشان داد که آنها احساس تنهایی می کنند و با تماشای فردی هم سن و سال خود که احساس شادی و موفقیت می کند، ناهماهنگی شناختی را تجربه می کنند. این مطالعه توضیح میدهد که چگونه مردم رسانههایی را انتخاب میکنند که با خلق و خوی آنها همسو باشد مانند قرار دادن انتخابی خود در معرض افراد و تجربیاتی که قبلاً تجربه کردهاند. دیدن فیلمی در مورد شخصیتی که شبیه شماست راحت تر از تماشای فیلمی در مورد فردی همسن و سال شماست که از شما موفق تر است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید از مشاوره روانشناسی راهنمایی بخواهید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده
اند*