خوشحال می شویم برای دیدن ویدیوهای مرتبط با اعتیاد به غذا پیج اینستاگرام دکتر فرزاد طباطبایی را دنبال کنید.
اعتیاد به غذا نوعی غذا خوردن غیرقابل کنترل و افراطی است که معمولاً در واکنش به هیجانات منفی نظیر استرس، خشم و غم ایجاد میشود. این نوع از اعتیاد در واقع رفتاری وسواسی است که در آن فرد برای غذا خوردن احساس اجبار میکند و به برخی از انواع مواد غذایی که معمولاً ناسالم هستند وابسته میشود. برای اینکه با این اختلال بیشتر آشنا شوید، تا انتهای مطلب با ما همراه باشید. برای آشنایی بیشتر با اختلالات خوردن کلیک کنید.
این نوع اعتیاد تا حد زیادی با اختلالات خوردن مرتبط است. این اختلالات، بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) و پرخوری عصبی (بولیمیا) را در بر میگیرد. برخی نظریه پردازان معتقدند که بدن میتواند به برخی از مواد غذایی از نظر شیمیایی وابسته شود. اگر این وابستگی در حد اعتیاد به سیگار و الکل باشد نشئه می شوند و می تواند حتی تا مرگ فرد را آزار دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقالات اعتیاد به الکل و گرایش به سیگار مراجعه کنید.
در واقع مصرف مواد غذایی منجر به ترشح برخی انتقالدهندههای عصبی میشود. از جمله این انتقالدهندهها میتوان به دوپامین اشاره کرد. دوپامین مسئول ایجاد لذت در مغز است و در تکوین انواع اعتیاد نقش دارد. انتقالدهندههای عصبی تنها با غذا خوردن آزاد نمیشوند بلکه در موقعیتهای هیجانی نیز این انتقالدهندهها برانگیخته میشوند. برای آگاهی بیشتر در زمینه بی اشتهایی عصبی کلیک کنید.
برخی دیگر از متخصصان معتقدند که این مواد غذایی نیستند که اعتیاد آور هستند بلکه اعتیاد به غذا نوعی رفتار مخرب است که در اثر ناراحتیهایی نظیر استرس و اضطراب ایجاد میشود. در حقیقت دو طبقه کلی برای اعتیاد وجود دارد. اعتیاد به مواد یا داروها و اعتیاد رفتاری. این نوع اعتیاد باید به عنوان یک اعتیاد رفتاری در نظر گرفته شود چرا که فرد به رفتار خاص خوردن اعتیاد پیدا میکند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اعتیاد رفتاری کلیک کنید.
برخی معتقدند که غذاهای حاوی شکر زیاد، روغن و چربی اشباع شده بیش از سایر مواد غذایی با این نوع از اعتیاد همبسته هستند. از جمله این مواد غذایی میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- چیپس
- سیب زمینی سرخ شده
- آب نبات
- شکلات
- بیسکوییتها
- نان سفید
- ماکارونی
- انواع بستنی
هرچند اعتیاد به غذا فقط شامل این موارد نمی شود و خیلی دیگر از مواد غذایی را هم در بر می گیرد. برخی از غذاها هم خود اعتیادآورند؛ مانند شکلات و شکر. این افراد معمولا قبل از وعده های غذایی اصلی مانند شام و نهار مواد خوراکی زیادی می خورند. نکته مهم این است که افراد بعد از خوردن زیاد، احساس کمبود اعتماد به نفس، خجالت و ناراحتی می کنند.
علائم اعتیاد به غذا میتواند به صورت فیزیکی، عاطفی و یا اجتماعی بروز پیدا کند. این علائم موارد زیر را شامل میشود.
اعتیاد به غذا میتواند برخی نشانههای جسمانی را نیز ایجاد کند که شامل موارد زیر است.
- گرفتن رژیمهای غذایی بسیار سخت
- انجام ورزشهای افراطی
- استفراغ خود خواسته
بسیاری از نشانه هایی که این افراد دارند مانند اختلال پر خوری عصبی است که در آن فرد بعد از خوردن زیاد و بی وقفه احساس ناراحتی می کنند. برای آشنایی کامل در زمینه پرخوری عصبی کلیک کنید.
درمان این اعتیاد نیازمند آن است که به نیازهای فرد در تمام ابعاد جسمانی، هیجانی و اجتماعی زندگی توجه و رسیدگی شود. در کنار پرداختن به این مسائل شکستن چرخه مخرب غذا خوردن افراطی مورد تمرکز درمانگر قرار میگیرد. هدف نهایی درمان این است که فرد بتواند رفتارهای سالمی را جایگزین غذا خوردنهای بیمارگون خود بکند و مشکلات هیجانی نظیر اضطراب و افسردگی نیز حل و فصل شوند. از جمله درمانهای مؤثر در درمان این اعتیاد میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
این درمان با تغییر دادن الگوهای تفکر فرد و ایجاد مکانیسمهای مقابلهای مؤثر در فرد برای درمان اعتیاد به غذا بسیار تاثیرگذار است. درمان شناختی رفتاری میتواند به صورت فردی یا گروهی ایجاد شود. در درمان گروهی افراد با مشکلات مشابه در کنار هم قرار میگیرند و با قرار دادن تجربیات مشترک در اختیار هم به یکدیگر در جهت تسریع درمان کمک میرسانند. روانشناس به فرد کمک می کند تا افکار قبل از اشتغال به غذا خوردن را بنویسد و در مورد آن ها صحبت کند. برای آگاهی بیشتر در زمینه درمان شناختی رفتاری کلیک کنید.
در بسیاری از موارد این نوع اعتیاد در واکنش به افسردگی و اضطراب ایجاد میشود. اگر افسردگی و اضطراب بسیار شدید باشد برای درمان آن در کنار روان درمانی داروهای ضد افسردگی و آرام بخش تجویز میشود. با درمان این اختلالات این نوع اعتیاد نیز کاهش خواهد یافت.
درمانهای راه حل مدار تلاش میکنند مشکلات زندگی فرد را شناسایی کنند و روشهای یافتن راهحلهای مناسب را به فرد آموزش دهند. این درمان با کاهش استرسهای زندگی فرد در کاهش علائم و شدت اعتیاد به غذا تأثیر بسزایی خواهند داشت. یکی از درمان های دیگر هیجان مدار است که گاهی کنار این درمان ها استفاده می شود. هدف این درمان افزایش بهزیستی فرد است.
درمان متمرکز بر هیجان (EFT) که گاهی اوقات درمان متمرکز بر هیجان نامیده می شود، نوعی از درمان است که بر کسب و بهبود آگاهی عاطفی، تنظیم، پذیرش و بیان به منظور بهبود و تسهیل تغییرات درمانی قدرتمند تمرکز دارد. EFT اغلب برای درمان اختلالات خوردن در میان سایر شرایط روانپزشکی مانند افسردگی و اضطراب استفاده می شود.
درمان متمرکز بر هیجان چگونه برای درمان اختلالات خوردن استفاده می شود؟ اختلالات خوردن مانند بی اشتهایی عصبی (AN)، اختلال پرخوری (BED) و پرخوری عصبی (BN) اغلب با اختلالات عاطفی شدید و روابط پرخاشگر با غذا، رفتارهای غذایی، و خودانگاره همراه است. درمان متمرکز بر هیجان ممکن است به ویژه برای افرادی که دارای اختلالات خوردن هستند مفید باشد زیرا به این بیماران کمک می کند تا با این احساسات به روشی مثبت و مفیدتر برخورد کنند. مفهوم اصلی EFT این است که بیماران برای دستیابی به تغییر باید احساسات دردناک خود را تجربه کرده و به طور کامل آن ها را بپذیرند. بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات خوردن سعی می کنند به هر قیمتی از تجربه احساسات خود اجتناب کنند.
ایجاد تغییراتی در سبک زندگی نیز میتواند در کنار درمانهای روانشناسی و روانپزشکی به شما در بهبود اعتیاد به غذا کمک کند. از جمله این تغییرات میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- اجتناب از مصرف غذاهای فرآوری شده با غذاهای مغذی
- اجتناب از مصرف کافئین
- داشتن سه وعده غذایی متعادل در روز
- نوشیدن آب به مقدار کافی
- داشتن خواب کافی
- گنجاندن ورزش در برنامه روزانه
- کاهش استرسهای زندگی
حوزه روانشناسی و روانپزشکی با پرسیدن هفت سوال اساسی از بیمار تعیین می کند که آیا فرد به موضوعی که درگیر آن است معتاد است یا خیر. دستیابی به معیارهای مربوط به تحمل، کناره گیری، مشکل در کنترل استفاده، تمایل به کاهش و پیامدهای منفی خاص این مساله را تعیین می کند. به تجربه خود در مورد غذا خوردن فکر کنید و به این سوالات تا حد امکان صادقانه پاسخ دهید. اگر به سه یا بیشتر از این هفت سوال پاسخ مثبت داده شود، فرد وابسته به مواد را تعریف می کند.
از آنجایی که این نوع اعتیاد معمولا ناشی از اضطراب و افسردگی است. در درمان دارویی آن از داروهای ضد افسردگی نظیر فلوکستین و داروهای آرام بخش نظیر کلردیازپوکساید استفاده میشود.
از آنجایی که سیستم مغزی درگیر در این نوع اعتیاد با اعتیاد به مواد یکسان است به همین خاطر درمان این مسئله نیز با دشواریهایی همراه است. با این حال در اعتیاد به مواد، خود ماده مصرفی باعث تشدید حالات می شود و آثار مخربی را بر مغز و بدن برجای می گذارد که درمان را بسیار سختتر می کند. برای دریافت خدمات مشاوره تلفنی و مشاوره روانشناسی کلیک کنید.
دیدگاه ها
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*