ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7

اریک اریکسون | مراحل رشد روانی-اجتماعی در نظریه اریکسون

اریک اریکسون یکی از نظریه پردازان برجسته در رشته روانشناسی است که برخی از مفاهیم نظری او شهرت جهانی دارند. از جمله این مفاهیم می‌توان به مسئله بحران هویت و مراحل رشد روانی-اجتماعی اشاره کرد. اریکسون اعتقاد داشت همه انسان‌ها در تمامی مراحل رشد با نوعی تضاد مواجه خواهند شد که همین مسئله نقطه عطفی در مراحل رشدی آنان خواهد بود. با آن که اریکسون روانکاو است و از جمله نظریه پردازان پسافرویدی محسوب می‌شود که توانست نظریه فروید را با بیان مراحل نوجوانی، بزرگسالی و پیری گسترش دهد؛ اما نظریه او با فروید تفاوت‌های زیادی دارد که در ادامه بررسی خواهیم کرد. همچنین به توضیحات بیشتری در مورد ساختار شخصیت و مراحل رشدی مطرح شده در نظریه او خواهیم پرداخت.

تماس با مشاور

زندگینامه اریک اریکسون

اریکسون در 15 ژوئن 1902 در جنوب آلمان به دنیا آمد. او توسط مادر و ناپدری خود بزرگ شد و از هویت واقعی پدر تنی خود اطمینان نداشت. اریکسون در طول زندگی شخصی‌اش همواره در جست‌وجوی رسیدن به جایگاه واقعی خود بود و سال‌های سال حالات سردرگمی، فرسودگی و افسردگی را تجربه کرد. برای مثال او در دوران نوجوانی نقاشی و شاعری را در پیش گرفت و از وطن خود دور شد اما بعد از 7 سال وقتی به آلمان بازگشت احساس می‌کرد دیگر نمی‌تواند طراحی یا نقاشی کند.

در این میان برحسب اتفاق از او برای تدریس در یک مدرسه در وین دعوت شد که آنجا آنافروید (دختر فروید) کارفرمای او شد و بعدها مسئولیت درمانگری و روانکاوی اریکسون را نیز به عهده گرفت. او در طول سال‌های عمر خود مشاغل و رشته‌های مختلفی را در پیش گرفت و همواره در پی کسب هویت دلخواه خود بود. از همین رو در زمان خود با عناوین مختلف نظیر روان شناس، روان کاو، متخصص بالینی، استاد دانشگاه، انسان شناس فرهنگی، زندگی نامه نویس و روشنفکر اجتماعی شناخته می‌شد.

او در نهایت در سال 1950 با مطالعه‌ای که بر نظریات فروید داشت نظریه شخصیت مجزایی را پدید آورد و در کتابی به نام کودکی و جامعه آن را منتشر کرد که به شهرتی جهانی دست پیدا کرد و هنوز هم بهترین پیش درآمد برای نظریه‌ شخصیت پسافرویدی محسوب می‌شود. اریکسون پس از سال‌ها تلاش، سال‌های بازنشستگی خود را به نگارش، تدریس و دیدن بیماران معدود گذراند و درنهایت در سال 1994 در سن 91 سالگی درگذشت.

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه روانکاوی کلیک کنید.

 

مراحل رشد روانی-اجتماعی در نظریه اریک اریکسون

اریکسون 8 مرحله را برای رشد روانی-اجتماعی انسان در نظر گرفت. از نظر او در هریک از این مراحل تعاملی از اضداد اتفاق می‌افتد. در واقع تعارضی میان یک عنصر سازگار و یک عنصر مخرب در هر مرحله از رشد روانی-اجتماعی مشاهده می‌شود و تنها زمانی فرد می‌تواند از یک مرحله عبور کند که بتواند این تعارض و بحران را پشت سر گذاشته و به شیوه سالمی با آن سازگار شود. ما در ادامه به هریک از مراحل رشدی در نظریه اریکسون اشاره کرده‌ایم.

1- مرحله نوباوگی (اعتماد در برابر بی‌اعتمادی) در نظریه اریک اریکسون

مرحله نوباوگی شامل یک سال اولیه زندگی انسان است. اریکسون معتقد است نوزاد در یک سال اول دائماً نیازمند اطرافیان است این مسئله باعث می‌شود همواره در حال جذب و گرفتن باشد و از دیگران به روش‌های خاص خود نظیر گریه کردن بخواهد که نیازهایش را برطرف کنند. او در این مسیر بر اساس پاسخ‌هایی که از جانب مادر یا مراقبین اولیه دریافت می‌کند، مفهوم اعتماد را در ذهن خود شکل می‌دهد. در واقع تعارض و هسته اصلی این مرحله اعتماد در برابر بی‌اعتمادی است. زمانی که الگوی جذب با نحوه‌ای که محیط نیازها را برای نوزاد فراهم می‌سازد هم خوان باشد؛ اعتماد بنیادی شکل می‌گیرد. اما اگر نوزاد محیط و مراقبین را ناکام کننده ببیند و این گونه درک کند که آن‌ها نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای او باشند دچار بی‌اعتمادی می‌شود.

2- اوایل کودکی (استقلال در برابر شرم و تهدید)

اوایل کودکی یا همان 2 تا 3 سالگی زمانی است که فرزندان به توانایی ابراز وجود دست می‌یابند و از همین رو رفتارهایی نظیر سرپیچی از دستورات والدین را از خود نشان می‌دهند. این دوره در حقیقت نوعی استقلال طلبی اولیه یا شروع کار نیروی اراده محسوب می‌شود که اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد به شکل گیری احساس شرم و تردید می‌انجامد. شرم در نظریه اریکسون به معنای احساس زیر نظر قرار داشتن یا رسوا شدن است. همچنین تردید به معنای مطمئن نبودن از خود است که این دو احساس در نهایت می‌توانند زمینه‌ساز آسیب‌های جدی‌تری نظیر شکل گیری وسواس شوند و مسیر رشد روانی-اجتماعی فرد را دچار مشکل کنند.

3- دوره بازی (ابتکار در برابر احساس گناه)

دوره بازی سنین 3 تا 5 سالگی را در بر می‌گیرد. اریکسون معتقد بود کودکان در این سنین به همانندسازی با والدین می‌پردازند و مهارت‌های زبان، کنجکاوی، تخیل و توانایی تعیین هدف را در خود پرورش می‌دهند. آن‌ها در سنین بازی از مفاهیمی نظیر تولید مثل، رشد و مرگ نیز آگاه می‌شوند و در این مسیر اغلب از اندام تناسلی خود نیز مطلع می‌گردند. تعارض اصلی این دوره ابتکار در برابر احساس گناه نام دارد. اگر والدین نتوانند نیرو و انرژی فرزند خود را در این زمان به درستی هدایت کنند و در هدفمندی به او یاری نرسانند؛ احساس گناه در کودک پرورش می‌یابد که این احساس زمینه بازداری افراطی و تعصبات خشک در آینده را فراهم می‌سازد.

4- دوره مدرسه (سخت کوشی در برابر حقارت) در نظریه اریک اریکسون

دوره مدرسه اریکسون 6 تا 12 یا 13 سالگی را در بر می‌گیرد. در این دوره دنیای اجتماعی کودکان از خانواده فراتر می‌رود و همسالان، معلمان و الگوهای بزرگسال را شامل می‌شود. برای کودکان در دوره‌ مدرسه میل به دانستن، نیرومند می‌شود که با تلاش بنیادی آن‌ها برای شایستگی ارتباط دارد. دوره مدرسه تنها به معنای تلاش برای تحصیلات رسمی نیست بلکه هرگونه سخت کوشی برای یادگیری را شامل می‌شود. اگر کودکان در این دوره احساس تلاش‌هایشان برای رسیدن به اهداف را کافی ندانند، احساس حقارت می‌کنند که ویژگی مخرب دوره مدرسه است. بی‌کفایتی‌های قبلی یعنی مشکلات مرتبط با دوره‌های قبل نظیر احساس گناه زیاد می‌توانند در شدت احساس حقارت افراد تأثیرگذار باشند.

5- نوجوانی (هویت در برابر سردرگمی هویت)

نوجوانی، دوره بلوغ تا اوایل بزرگسالی است که یکی از مهم‌ترین مراحل رشد است زیرا در پایان این دوره فرد باید به درک پایداری از هویت خود دست یابد. اگرچه هویت‌یابی نه در نوجوانی آغاز و نه در آن تمام می‌شود بلکه بحران بین هویت و سردرگمی هویت در این مرحله به اوج خود می‌رسد. در واقع افراد در این دوره بیش از هر زمانی در جست وجوی این می‌باشند که دریابند چه چیزی هستند و چه چیزی نیستند.

با شروع علائم بلوغ، نوجوانان به دنبال نقش‌های تازه‌ای می‌گردند که به کمک آن‌ها بتوانند هویت جنسی، ایدئولوژیکی و شغلی خود را پیدا کنند. آن‌ها در این فرایند جست وجو، به برداشت‌هایی که تاکنون از خود شکل داده‌اند رجوع می‌کنند. در نتیجه می‌توان گفت بذرهای هویت در نوباوگی کاشته می‌شوند و در طول مرحله‌های بعدی ادامه می‌یابند و سپس در نوجوانی نیرومند می‌شوند. سردرگمی هویت زمانی اتفاق می‌افتد که با پایان نوجوانی، فرد همچنان نمی‌تواند به برداشت یکپارچه‌ای از خود برسد و معیارها و ارزش‌های خود را پیدا نمی‌کند و دائماً بین هدف‌های مختلف احساس سرگردانی می‌کند.

6- جوانی (صمیمیت در برابر انزوا) در نظریه اریک اریکسون

افراد بعد از درک هویت خود در دوره نوجوانی باید بتوانند توانایی ترکیب این هویت با هویت فردی دیگر را کسب کرده و در عین حال فردیت خود را حفظ کنند. جوانی تقریباً 19 تا 30 سالگی را در بر می‌گیرد و با تعارض صمیمیت در برابر انزوا مشخص می‌شود. صمیمیت توانایی آمیختن هویت خود با فردی دیگر بدون احساس نگرانی در مورد از دست دادن آن است. از آنجایی که صمیمیت سالم تنها پس از شکل گیری هویت خود ایجاد می‌شود اکثر عشق‌ها و شیفتگی‌های تجربه‌شده در دوران نوجوانی عشق سالم نیستند. در مقابل صمیمیت سالم، مفهوم انزوا قرار دارد که به صورت ناتوانی فرد در استفاده از فرصت‌های هویت به وسیله سهیم شدن در صمیمیت واقعی تعریف می‌شود. ناتوانی در تجربه عشق پخته، داشتن کار ثمربخش و تولید مثل باعث می‌شود که افراد احساس انزوا را در خود پرورش دهند.

7- بزرگسالی (زایندگی در برابر رکود)

بزرگسالی 31 تا 60 سالگی را در بر می‌گیرد. این مرحله زمانی است که افراد جایگاه خود را در جامعه پیدا می‌کنند و مسئولیت کارهایی که در آن انجام می‌دهند را می‌پذیرند. ویژگی سازگار بزرگسالی، زایندگی است که به صورت آفریدن موجودات جدید به علاوه دستاوردها یا اندیشه‌های تازه تعریف می‌شود. زایندگی از ویژگی‌های سازگار دوره‌های پیشین نظیر صمیمیت و هویت ناشی می‌شود و در مقابل آن احساس در خود فرورفتگی و رکود قرار دارد. زمانی که افراد بیش از حد در خود فرو بروند یا راحت طلب باشند احساس رکود فراگیر را پرورش می‌دهند.

8- پیری (انسجام در برابر ناامیدی)

اریکسون 60 سالگی تا پایان عمر را دوره پیری نامید. آخرین بحران هویت که در این دوره تجربه می‌شود انسجام در برابر ناامیدی است. ممکن است احساس ناامیدی در بسیاری از افراد هنگام مواجهه با پیری غلبه پیدا کند اما افرادی که هویت نیرومندی دارند، صمیمیت را آموخته‌اند و از افراد و اشیا مراقبت کرده‌اند؛ در این دوره نیز می‌توانند به جای ناامیدی انسجام را تجربه کنند. انسجام به معنای احساس کامل بودن و یکپارچگی است و نوعی توانایی یکپارچه کردن احساس "من بودن" با وجود همه نواقص و کاهش توانایی‌هایی که در سطح توانایی‌های جسمانی و عقلانی اتفاق می‌افتد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه نظریه های روانشناسی کلیک کنید.

 

تفاوت نظریه فروید و اریک اریکسون در چیست؟

اریکسون بیشتر به مسائل اجتماعی تاکید می‌کند اما فروید بر مسائل جنسی و نقش تعیین کننده خانواده در شخصیت تاکید بیشتری دارد. همچنین اریکسون انسان را موجودی آگاه، فعال و با اراده می‌داند و دید خوش بینانه بر انسان دارد اما فروید نگاهش بدبینانه است و می‌گوید که انسان در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارد. نکته آخر اینکه اریکسون کل زندگی و از تولد تا مرگ را بررسی کرد و اذعان داشت که روان آزردگی در هر زمانی از زندگی می‌تواند رخ دهد اما فروید بیشتر به سال‌های اولیه زندگی در ایجاد روان آزردگی‌ها توجه می‌کند.

برای شناخت بیشتر زیگموند فروید کلیک کیند.

 

مرکز مشاوره حامی هنر زندگی

با توجه به افزایش فشارهای روانی و استرس های روزمره، امروزه بسیاری از افراد نیاز دارند از خدمات روانشناسی استفاده کنند اما با توجه به به مشکلاتی هم چون کمبود وقت و یا مسائل اقتصادی ممکن است برخی از افراد چشم بر روی این نیاز خود ببندند و از دریافت مشاوره پشیمان شوند. مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی با گردآوری کادری مجرب و متخصص این امکان را مهیا کرده تا به صورت تلفنی با متخصصان تماس بگیرید.

در مشاوره تلفنی هزینه کم تری پرداخت می شود و مسائلی هم چون رفت و آمد و معطلی نیز حذف می شود. در مشاوره تلفنی کیفیت جلسات مشاوره به هیچ عنوان پایین نمی آید و می توانید کل فرایند درمان را به صورت تلفنی پیش ببرید. متخصصان حامی هنر زندگی در خدمت شما هستند تا در زمینه حل مسائل و مشکلات یاری تان کنند. برای کسب اطلاعات بیش تر در زمینه مشاوره تلفنی کلیک کنید.

سؤالات متداول

-مهم‌ترین دوره رشد روانی-اجتماعی اریکسون کدام مرحله است؟
یکی از ویژگی‌های اساسی در مراحل اریکسون تکوینی بودن آن‌ها می باشد. یعنی دوره‌ها یکدیگر را تکمیل می کنند و در نتیجه نسبت به هم برتری ندارند. عدم توانایی در پشت سرگذاشتن هر دوره می‌تواند باعث پیشرفت دوره‌های بعدی شود. اما با توجه به تأکید زیاد اریکسون بر یافتن هویت می‌توان گفت که تاکید اریکسون بیش از هر مرحله‌ای بر نوجوانی است. با این وجود هویت‌یابی صحیح هم با عبور کردن درست از مراحل قبلی به وجود می‌آید.

_اریکسون نسبت به انسان چه نگاهی دارد؟
اریک اریکسون نسبت به انسان نگاهی بسیار خوشبینانه دارد و معتقد است که انسان با وجود داشتن اراده می تواند بر هویت و زندگی خود تاثیر بگذارد.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*