ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7
ما از ساعت 9:00 الی 19:00 در خدمت شما عزیزان هستیم!
جردن- خیابان 33 پلاک 50 واحد 7

خطاهای شناختی | انواع ، علت و درمان خطای شناختی

خطاهای شناختی در تصمیم گیری و قضاوت افراد از موقعیت‌ها تأثیر می‌گذارند. بررسی این خطاها در حوزه‌ی دیدگاه شناختی رفتاری صورت می‌گیرد. طبق این دیدگاه هدف مغز از خطاهای شناختی کمک به تصمیم گیری سریع‌تر و بهتر و دور کردن فرد از بعضی خطرات و آسیب‌های روانی مانند اضطراب است. با این حال سودی که خطاهای شناختی می‌رسانند پیامدهایی نیز دارد و ممکن است گاهی هزینه‌هایی را بر فرد تحمیل کنند. خطاهای شناختی بر روابط زناشویی، موقعیت شغلی، سبک زندگی و بسیاری از ابعاد دیگر زندگی فرد تأثیرات مخربی می‌گذارند. با آگاهی از آن‌ها در برخورد با موقعیت‌های روزانه می‌توانید تصمیم بهتری اتخاذ نمایید. دریافت مشاوره روانشناسی برای بالا بردن آگاهی از خود ضروری می‌باشد.


گیف خطاهای شناختی


خطاهای شناختی

روان درمانگران در جلسات درمانی رفتاری شناختی سعی می‌کنند تا این خطاها و تأثیرات آن‌ها را به فرد مراجعه کننده معرفی کرده و سپس به ریشه‌کن کردن آن‌ها در ذهن می‌پردازند. چرا که دیدگاه شناختی رفتاری بیان می‌کند بسیاری از مشکلات و آسیبات روانی در طرز فکر افراد ریشه دارند و این خطاهای شناختی هستند که افراد را به سمت تفکرات مخرب می‌کشانند. انسان‌ها به طور کامل تحت تأثیر برداشت‌های خود از موضوعات مختلف قرار می‌گیرند نه خود موضوع. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه درمان شناختی رفتاری کلیک کنید.

خطاهای شناختی راه‌هایی برای حفظ و تأیید و قوانین و فرضیات غلط ذهن افراد در مورد خود، دیگران و دنیا هستند. فرد علارغم این که شواهد متناقض با فرضیات خود را مشاهده می‌کند اما همچنان بر خطاهای شناختی خود وفادار می‌مانند. افراد می‌توانند این خطاهای شناختی را در خود شناسایی و آن‌ها را اصلاح کنند. این خطاها زمینه را برای ابتلا به انواع اختلالات روانی فراهم می‌کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلالات روانی کلیک کنید.

 

اینفوگرافیک خطاهای شناختی

اینفوگرافیک خطاهای شناختی

انواع خطاهای شناختی کدام‌اند؟

خطاهای شناختی انواع مختلفی دارند که در دسته بندی‌های متفاوتی جای می‌گیرند. تحریف شناختی و سوگیری شناختی دو دسته اصلی و مهم از خطاهای شناختی هستند که به مرور آن‌ها می‌پردازیم. 

الف: تحریف شناختی

در تحریف شناختی واقعیت‌ها به گونه‌ای دیگر ادراک می‌شوند. مغز فرد او را متقاعد می‌کند به چیزی باور داشته‌باشد که حقیقت ندارد. معمولا برای محافظت از فرد در برابر افکار و احساسات منفی این اتفاق می‌افتد. خطاهای شناختی تحریفی منجر به پیداش قوانین و فرضیاتی در ذهن فرد می‌شوند و او همواره در زندگی خود سعی می‌کند تا این قوانین و فرضیات را اثبات و تأیید کند؛ هر چند با موارد متناقض آن‌ها مواجه شود نمی‌تواند دست از این قوانین بکشد چرا که انسان به طور طبیعی موارد غیر قابل پیش بینی را نمی‌پذیرد و دوست دارد فرضیات خود را تأیید کند. برای کسب اطلاعات در زمینه راه‌های رهایی از افکار منفی کلیک کنید.

ب: سوگیری شناختی

مغز ما نسبت به بعضی مسائل باورهایی دارد که در تصمیم گیری به آن جهت می‌دهد. مزیت این سوگیری در این است که سرعت تصمیم گیری را بالا می‌برد اما معمولا در هر چیزی افزایش سرعت می‌تواند باعث کاهش دقت شود. این سوگیری‌ها معمولا از دوران کودکی در فرد شکل می‌گیرند و همراه او می‌مانند. برای مثال کودکی که مورد سوء استفاده جنسی قرار می‌گیرد، باور بی‌اعتمادی در او شکل می‌گیرد به نحوی که حتی در بزرگسالی تمام انسان‌ها را غیر قابل اعتماد می‌پندارد.

انواع تحریفات شناختی

تحریف‌های شناختی انواع مختلفی دارد که مهم‌ترین آن‌ها به شرح زیر هستند:

1. تفکر همه یا هیچ از انواع خطاهای شناختی

فرد برای هر پدیده‌ای دو حالت از دو سر طیف را در نظر می‌گیرد. آره یا نه، همه یا هیچ، اول یا آخر، پیروزی یا شکست، سیاه یا سفید، مثال‌هایی از تفکر صفر و یک هستند. این نوع خطا باعث عدم انعطاف فرد در زمان مواجه با مسائل می‌شود. این نوع تفکر در شخصیت‌های مرزی بسیار مشهود است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال شخصیت مرزی کلیک کنید.

مثال بارز این خطای شناختی دانشجویی است که همیشه در امتحانات خود نمره کامل می‌گرفته و حال که 18 شده خود را فردی شکست خورده می‌‌پندارد. یا مثلا فردی که گمان می‌کند یا باید در حرفه‌ی موسیقی استاد شود و یا باید آن را ترک کند.

2. تعمیم دادن

تعمیم دادن به این معناست که فرد موضوعی را که تنها مربوط به یک موقعیت بوده، به سایر موقعیت‌ها بسط می‌دهد. یک بار اتفاق افتادن چیزی انتظار وقوع دائمی آن را در فرد ایجاد می‌کند. به طور مثال کسی که یک بار از خوردن غذایی مسموم شده همیشه از خوردن آن غذا اجتناب می‌کند.

3. نتیجه گیری سریع از انواع خطاهای شناختی

گاهی افراد بدون داشتن شواهد نتیجه گیری می‌کنند و تصور می‌کنند که نتیجه‌ای که گرفته‌اند کاملا صحیح است. مثلا ممکن است فرد درباره یک اتفاق افکاری منفی داشته باشد و نتیجه‌ای بد بر اساس آن گرفته و همان نتیجه را تنها پیامد قطعی آن اتفاق بداند.

افراد در این نوع خطای شناختی دچار دو نوع اشتباه می‌شوند؛ ذهن خوانی و پیشگویی. در ذهن خوانی فرد بدون وجود دلایل کافی درباره‌ی علت‌های رفتار دیگران نتیجه‌گیری‌های منفی می‌کند. فرد گمان می‌کند دیگران مدام در حال قضاوت کردن او هستند. مثلا در مورد کسی که به سهوا به شما سلام نمی‌کند دچار اشتباه می‌شوید و گمان می‌کنید از دستتان ناراحت است. افراد همچنین دچار پیشگویی می‌شوند و منتظرند اتفاقات ناگوار رخ دهند. برای مثال می‌گویند من می‌دانم افسردگیم هیج گاه خوب نمی‌شود.

4. فاجعه انگاری

فرد انتظار وقوع حادثه‌ای ناگوار یا ایجاد پیامد بدی برای یک اتفاق دارد. ممکن است اتفاقی را بزرگ نمایی یا توانایی خود را کوچک نمایی کند. مثلا بگوید اگر شکست بخورم می‌میرم یا فکر کند توان مقابله با حادثه‌ای را ندارد.

5. شخصی کردن از انواع خطاهای شناختی

فرد هر چیزی را به خودش مربوط می‌داند یا خود را با دیگران مقایسه می‌کند. مثلا وقتی دوستش چیزی در مورد مسئله‌ای دیگر می‌گوید فکر می‌کند که درمورد او صحبت کرده یا توانایی دیگران را به شکلی نامربوط با خود قیاس می‌کند.

6. سفسطه کنترل

فرد تصور می‌کند که از بیرون کنترل می‌شود و خود را قربانی سرنوشت می‌داند یا برعکس فکر می‌کند در هر مسئله‌ای مقصر است و احساس کنترل درونی دارد. به طور مثال فکر می‌کند به انجام یک اشتباه در تحصیل مجبور بوده و بر آن کنترل نداشته یا فکر کند دلیل ناراحتی دیگران رفتار او است و خودش بر احساس اطرافیان به میزان بسیار زیادی اثرگذار است.

7. سفسطه انصاف از انواع خطاهای شناختی

در سفسطه انصاف فرد فکر می‌کند که درباره منصفانه بودن نظری دارد که دیگران آن را قبول ندارند. فکر می‌کند اتفاقی که افتاده انصاف نبوده در حالی که دیگران آن را خیلی ساده یک اتفاق روزمره و پیامد وقایع دیگر می‌دانند.

8. بایدها

هر کسی ممکن است در زندگی لیستی از بایدها و نبایدها داشته باشد. این بایدها زمانی به خطای شناختی تبدیل می‌شوند که شخص در برابر افرادی که آن‌ها را رعایت نمی‌کنند احساس خشم می‌کند و یا در صورتی که خود آن‌ها را رعایت نکند احساس گناه شدیدی را تجربه می‌کند. دیگران بایدهای خود را دارند و در صورت تحمیل شدن بایدها احساس نارضایتی و خشم خواهند داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه احساس گناه کلیک کنید.

فرد باور دارد همه چیز باید طبق بایدها و اصول او پیش بروند. مثلا برخی افراد می‌گویند به فلان شخص خوبی کرده‌اند پس او نیز باید جواب خوبیشان را بدهد و نباید بی‌احترامی کند. در صورتی که بایدهای افراد در بسیاری مواقع حقیقت ندارد. شما می‌توانید به کسی خوبی کنید و او به شما بی‌احترامی کنید. فرد باید اندیش انعطاف پذیری ندارد و نمی‌تواند شرایط و موقعیت‌های گوناگون و متفاوت را درک کند.

9. استدلال احساسی

ما معمولا باور داریم آنچه احساس می‌کنیم درست است. کسی که درباره موضوعی احساس خاصی دارد آن احساس را با واقعیت آن موضوع اشتباه می‌گیرد. به طور مثال کسی که نسبت به یک برنامه تفریحی احساس کسل شدن دارد فکر می‌کند آن برنامه در اصل برای همه کسل کننده است. در واقع افراد گمان می‌کنند هر آنچه که احساسات منفیشان بیان می‌کنند، واقعی است. 

10. برچسب زنی

افراد ممکن است خود یا دیگران را به خاطر فقط یک ویژگی یا نکته منفی به صورت کلی با برچسب‌های منفی بشناسند. مثلا کسی که فقط کمی احساس ناراحتی می‌کند خود را افسرده می‌نامد در حالی که افسردگی به عنوان یک اختلال روانی مشخصه‌هایی دارد که باید توسط متخصص بررسی شود. برچسب زنی همچنین ممکن است به تفسیر غلط از یک اتفاق نیز اطلاق شود. به طور مثال فردی ممکن است به جای عبارت فرستادن کودک به مهد از عبارت رها کردن کودک در دستان غریبه غیر قابل اعتماد استفاده کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه افسردگی و افسرده خویی کلیک کنید.

انواع سوگیری‌های شناختی

سوگیری داشتن باعث خطاهای شناختی می‌شوند که برخی از آن‌ها عبارتند از:

1. تأیید خود

مردم معمولا تمایلی به تغییر نظر خود و پذیرش اشتباه بودن عقاید خود ندارند. بازسازی و تغییر نظام اعتقادی فرد معمولا دشوار است. بنابراین وقتی اطلاعاتی مخالف نظام اعتقادی فرد به او می‌رسد ممکن است آن را نادیده بگیرد یا بدون داشتن دلیلی رد کند. داشتن بیش از حد این خصلت باعث می‌شود اطرافیان فرد را خودشیفته و از خود راضی بدانند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال شخصیت خودشیفته کلیک کنید.

2. تمرکز بر اطلاعات در دسترس

مغز ما برای تصمیم گیری درباره یک موقعیت از اطلاعاتی که قبل از آن در ذهن داشته استفاده می‌کند. خاطرات روشنی که از شرایط مشابه وجود داشته را در نظر می‌گیرد و موقعیت جدید را با آن همانندسازی می‌کند. به دلیل توجه بیشتر به شرایط پیچیده‌تر و خطرناک‌تر خاطرات روشن تری از آن‌ها وجود دارد و احتمال همانندسازی با آن بیشتر است. مثلا با شنیدن یک صدای مهیب احتمال انفجار بیشتر در نظر گرفته می‌شود تا افتادن چیزی برزمین در حالی که در واقعیت احتمال انفجار کمتر است.

3. اثر لنگر

با ایجاد شدن محدودیت برای هر چیزی احتمال رسیدن به آن محدودیت حتی بدون قصد قبلی بیشتر می‌شود. به طور مثال فروشگاهی که به مشتری می‌گوید به هر نفر بیشتر از مقدار مشخصی محصولاتش را نمی‌فروشد. حتی اگر کسی قصد خرید کمتر از آن مقدار را داشته باشد با این محدودیت خرید بدون این که حتی متوجه شود به میزان سقف تعیین شده از فروشگاه خرید می‌کند. در واقع از اثر لنگر برای ترغیب مشتری به خرید آن مقدار استفاده می‌کند.

4. اثر هاله‌ای

اولین ملاقات و یا برخورد با یک فرد یا موضوعی می‌تواند بر دیدگاه کلی که نسبت به آن ایجاد می‌شود اثر بگذارد. برای مثال کسی که در اولین برخورد فردی مهربان و متشخص به نظر می‌رسد، در ملاقات‌های بعدی حتی اگر رفتاری غیر اجتماعی داشته باشد رفتارش آنچنان ناخوشایند و بد به چشم نخواهد آمد. اثر هاله‌ای به فرد، موقعیت و یا یک عادت نیز می‌تواند نسبت داده شود.

 

چگونه خطاهای شناختی را از بین ببریم؟

شناسایی خطاهای شناختی

برای اصلاح و تغییر خطاهای شناختی لازم است در ابتدا آن‌‌ها را در خود شناسایی کنید. البته این خطاها به سادگی قابل مشاهده نیستند بلکه برای شناسایی آن‌ها نیاز به صرف وقت و دقت دارید. برای شناسایی این خطاها به احساسات خود توجه کنید. زمانی که دچار احساس غم، اضطراب و نارضایتی می‌شوید، بیاندیشید که قبل از آن چه افکاری داشته‌اید. چه خاطره‌ای در ذهنتان تداعی شده؟

خطاهای شناختی را به چالش بکشید

پس از شناسایی خطاهای شناختی آن‌ها را به چالش بکشید. برای به چالش کشیدن خطاهای شناختی سؤالات زیر را از خود بپرسید:

  • چه دلایل محکمی وجود دارد که فکرتان درست باشد؟
  • اگر دوستتان چنین فکر غیر واقعی می‌کرد به او چه می‌گفتید؟
  • آیا نتایج همانطور که شما فکر می‌کنید اتفاق می‌افتند و آیا راه دیگری برای جلوگیری از نتایج منفی وجود ندارد؟
  • افکارتان چه فواید و مضراتی برای شما به همراه دارد؟

البته افرادی که خطاهای شناختی را در خود پرورش داده‌اند، اغلب افکار منفی بیشتری دارند و شواهد منفی بیشتری را می‌یابند. در این شرایط بهتر است از فرد قابل اعتمادی کمک بگیرید و در مورد خطاهای احتمالی ذهنی خود با دیگران صحبت کنید. شما می‌توانید برای رفع خطاهای شناختی و درمان آثار و پیامدهای روحی آن‌ها از مشاوره تلفنی فردی بهره‌مند شوید. مشاور به شما کمک می‌کند تا موضوعات را از دیدگاه‌های دیگری مورد بررسی قرار دهید و تفکرات خود را اصلاح کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه رفع خطاهای شناختی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های مورد نیاز نشانه گذاری شده اند*